بنیتا فرشته ی مامانبنیتا فرشته ی مامان، تا این لحظه: 10 سال و 3 ماه و 1 روز سن داره

یکی یکدونه من

دخترم ، تو زیباترین آروزی منی ، تولدت مبارک

کوچولوی همیشه خندون مامان  .امروز دوازده بهمن هست .ببخشید دیر به وبلاگت سر زدم .البته دلیلش اینه که بیست و دوم می خوام برات جشن اولین سالگرد تولدت رو بگیرم.سرم حسابی شلوغ هست و درگیر تدارکات و کارهام هستم.هفته پیش از شنبه که شروع شد همش به این فکر میکردم که پارسال این موقع در حال چه کاری بودم.کی رفتم دکتر و برای به دنیا اومدنت وقت بگیرم.کجاها رفتم.چه موقع ساک لباس هات رو مادرجون آماده کرد.اتاقت رو کی چیدم.چه روزی بستری شدم.کی به دنیا اومدی.چه ساعتی اولین بار روی ماهت رو دیدیم.هوای نهم بهمن پارسال چطوری بود  و ....خلاصه حس عجیبی داشتم واقعا قابل توصیف نیست عزیز دل مامان.انگار از نو خدای مهربون می خواست تو رو به من بده. روز پنجشنب...
15 بهمن 1393

دخترم و خانوم پرستار

یک روز که خسته بودم از سرکار که برگشتم تا در خونه رو باز کردم دیدیم خانوم پرستار یه لباس قشنگ برات خریده و تنت کرده بود.خیلی بهت میومد و ناز شده بودی.منم تا تو رو دیدم تمام خستگیم از تنم بیرون رفت عزیزم.عکسش رو هم برات گذاشتم.قربونت بشم که این همه نااااااازی مادرجون البته پرستارت تا الان برات گیره و بلوز و شلوار و عروسکم خریده ولی فراموش کردم عکس بگیرم برات بزارم.ولی خودشون رو یادگاری برات برداشتم دختر نازم ...
15 بهمن 1393
1